دیکشنری
داستان آبیدیک
برف پوسته
english
1
general
::
snow crust
فرهنگستان
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
برطرف کردن ظن
برطرف کردن عیب
برطرف کردن فشار
برطرف کردن مانع
برطرف کردن مسئله
برطرف کردن ناامنی
برطرف کردن نقص (یا نواقص)
برطرف کردن نیاز
برطرف کننده
برعکس
برف
برف آبکی
برف آمدن
برف باریدن
برف بهاره
برف پوسته
برف تازه
برف چشمک
برف خشک
برف دانه دانه
برف دوست
برف روب
برف روب چرخشی
برف روبی
برف ریزه
برف سبز
برف گیر شدن
برف کلاه
برف کهنه
برف کوری
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید